هو المقصود...
السلام علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها...
«هنگامی که به انسان ضرر و مشکلی میرسد،در هر حالی که باشد(چه نشسته چه ایستاده چه خوابیده) متوجه ما میشود و فورا ما را میخواند،اما وقتی رنج و غصه اش را برطرف کردیم دوباره چنان دچار غرور و غفلت میشود که گویی هیچ وقت ما را نخوانده بود و از ما کمک نخواسته بود»
از طرف بهترین دوست شما خدا
سوره یونس آیه 12
حکایتیست تکراری اما شنیدنی.
میگن کسی از بالای ساختمان بلندی پایین افتاد،در حال سقوط کردن وقتی امیدش از همه کس و همه جا قطع شد،متوجه خدا شد.به خدا گفت خداجون دیگه کسی رو ندارم و امیدم از همه جا قطع شده،کسی نمی تونه کمکم کنه.فقط خودت میتونی کمکم کنی،شروع کرد به قسم دادن و قول دادن به خدا.خدا تو رو به عظمتت قسم،تو رو به جلالت قسم،خدا تو فقط منو نجات بده دیگه هیچی ازت نمیخوام،اصلا اگه نجاتم بدی من میشم همون بنده مخلصی که تو میخوای،نماز سر وقت میخونم،اصلا همه نمازهامو جماعت میخونم،دیگه گناه نمیکنم فقط تو نجاتم بده.اصلا خدا جون از این به بعد هر چی هرچی تو بگی من دلیلشو نمیپرسم و فقط میگم به روی چشم.
خدا که ناله هاشو شنید و حال زارش رو دید طنابی بهش داد و گفت:"بگیر بنده من"
آدم کلی خوشحال شد و فقط میگفت خدایا شکرت.خدایا فقط تو سزاوار خدایی هستی،اصلا آدم که خدایی مثل تو داره چرا دستشو جلوی بنده دراز کنه،تو همین فکرا خوش بود که...
...که ندا اومد:"بنده من،یادته گفتی دیگه هر چی من بگم تو میگی چشم"؟بنده گفت:آره هر چی بگی میگم چشم.خدا گفت:"حالا بهت میگم طناب رو رها کن!!".
بنده لرزید و گفت خدا درسته که گفتم،اما اگه طنابو رها کنم سقوط میکنم و میمیرم.خدا گفت:"مگه قول نداده بودی"؟بنده گفت:آره اما جونم در خطره،نمیشه که.
خلاصه هر چی خدا اصرار کرد بنده قبول نکرد و طناب رو رها نکرد...
.
.
.
.
صبح که مردم از خونه هاشون بیرون اومدن دیدن یه آدمی در فاصله نیم متری زمین یخ زده و از دنیا رفته...
«هر کس بر ما توکل کند و عاقبت کار را به ما بسپرد ما برای او کافی هستیم»
از طرف بهترین دوست شما،خدا
یا علی.